معنی غذای تخم مرغی

حل جدول

غذای تخم مرغی

نیمرو، املت قارچ، سالاد تخم مرغ، سوسیس تخم مرغ، اسکرامبل تخم‌ مرغ

لغت نامه دهخدا

تخم مرغی

تخم مرغی. [ت ُ م ِ م ُ] (ص نسبی) بیضی. بشکل تخم مرغ. چون تخم مرغ از حیث شکل: کلاه تخم مرغی. || در تداول به فروشنده ٔ تخم مرغ هم اطلاق میشود.


مرغی

مرغی. [م ُ رَغ ْ غی](ع ص) کلام ٌ مرغی، کلام مُرَغ ه؛ سخن که معنی خود ظاهر نسازد.(منتهی الارب)(از اقرب الموارد).

مرغی. [م ُ](ص نسبی) منسوب به مرغ. رجوع به مرغ شود.
- چینی و کاسه و ظروف مرغی، نوعی چینی و ظروف بسیار لطیف قدیم که صورت گلها و مرغها از نقوش آن است و گرانبهاست.(یادداشت مرحوم دهخدا).
|| مرغ فروش. کسی که حرفه اش فروش مرغ باشد.

مرغی. [م َ رَ](اِخ) فرقه ای با عقاید خاص ساکن برخی نواحی مجاور الموت چون ده دیکین وگرمارود و غیره. برخی آنان را مزدکی شمرند. مرقی.


تخم

تخم. [ت ُ خ َ] (ع اِ) ج ِ تُخَمه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به تخمه شود.

تخم. [ت ُ خ ُ] (ع اِ) ج ِ تخوم، بمعنی حد فاصل میان دو زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تخوم و تخم [ت َ / ت ُ] و تخومه شود.

فرهنگ عمید

تخم مرغی

به شکل تخم‌مرغ، شبیه تخم‌مرغ، بیضوی، بیضی،


تخم

دانه،
دانۀ گیاه، بذر،
بیضۀ مرغ،
خایۀ انسان یا حیوان،
نطفه،
* تخم لق: تخم‌مرغی که زرده و سفیدۀ آن مخلوط شده باشد،

فارسی به عربی

تخم مرغی

اهلیلیج، بیضوی


تخم مرغی شکل

اهلیلیج

آشپزی

شکلات مغزدار تخم مرغی

شکلات مغزدار تخم مرغی
مغز گردو یا فندق 1/2 لیوان .  بادام زمینی 1 لیوان .  پودر قند 1/2 لیوان .  شکلات تخته ای مقدار لازم
طرز تهیه: بادام زمینی ها را داخل آب جوش بریزید و 5 دقیقه بگذارید بجوشد سپس آبکشی و خشک کنید، بادام ها و مغز گردو یا فندق را با میکسر بزنید تا به صورت خمیری نرم و یکدست شود سپس با پودر قند مخلوط کنید، با قاشق تکه هایی یک اندازه از خمیر بگیرید به شکل تخم مرغ شکل دهید و کنار بگذارید.
مقداری شکلات تخته ای را تکه تکه کنید و داخل کاسه ای بریزید، مقدار کمی روغن مایع اضافه کنید و کاسه را روی حرارت بخار آب قرار دهید تا شکلات آب شود (روش بن ماری)، پس از آب شدن شکلات خمیرهایی که از قبل اماده کرده اید را داخل شکلات بزنید سپس ظرف حاوی شکلات را داخل یخچال قرار دهید تا شکلات خودش را بگیرد و سفت شود.

گویش مازندرانی

مرغی

مرغی از دیگر زبان های قراردادی مردم منطقه بوده که از خانواده...

نوعی قارچ خوراکی

فرهنگ فارسی هوشیار

تخم

دانه، تخم درخت و غله

معادل ابجد

غذای تخم مرغی

4001

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری